Logo




 

غزل شمارهٔ ۲۳۶۱

ای روز مبارک و خجسته

ما جمع و تو در میان نشسته

ای همنفس همیشه پیش آ

تا زنده شود دمی شکسته

پیغام دل است این دو سه حرف

بشنو سخن شکسته بسته

یک بار بگو که بنده من

کزاد شوم ز رنج و رسته

آن دست ز روی خویش برگیر

تا گل چینیم دسته دسته

یک بار دگر شکرفشان کن

طوطی نگر از قفس برسته