مطرب جانهای دل برده
تا به شب تا به شب همین پرده
جانهایی که مست و مخمورند
بر سر باده بادهای خورده
در خرابات مفردان رفته
خرقه آب و گل گرو کرده
< غزل شمارهٔ ۲۴۲۲
غزل شمارهٔ ۲۴۲۰ >