ای دلی کز گلشکر پروردهای
ای دلی کز شیر شیران خوردهای
وی دلی کز عقل اول زادهای
حاتم از دست سلیمان بردهای
طاقت عشقت ندارد هیچ جان
این چه جان است این چه جان آوردهای
آفتابی کآفتاب از عکس او است
زیر دامن طرفه پنهان کردهای
هم چراغ صد هزاران ظلمتی
هم مسیح صد هزاران مردهای
این شرابی را که ساقی گشتهای
از کدام انگورها افشردهای
هم زمستان جهان را میوهای
دستگیر صد هزار افسردهای
کار زرکوبان چو زر کردی چو زر
شه صلاح الدین که تو صدمردهای