ای جان، چندان خوبی، نوباوهٔ یعقوبی
خرخاشی، آشوبی، جانها را مطلوبی
جان جان مایی، معنی اسمایی
هستی اشیایی سر فتنهٔ غوغایی
چون جامی در خوردم، برخیزم، برگردم
از شاخ آن وردم، گر سرخم، گر زردم
یا مولی یا مولی، اخبرنی عن لیلی
لا ترجه لاترجه فاللیل ذا حبلی
مولانا مولانا قد صرنا حیرانا
غفرانا غفرانا، سبحانا سبحانا
< غزل شمارهٔ ۳۱۸۴
غزل شمارهٔ ۳۱۸۲ >