1  سوره حمد 1 Al-Fatiha / The Opening 
2  سوره بقره 2 Al-Baqarah / The Cow 
3  سوره آل عمران 3 Aal-i-Imran / The Family of Imran 
4  سوره نساء 4 An-Nisaa / The Women 
5  سوره مائده 5 Al-Ma'ida / The Table Spread 
6  سوره انعام 6 Al-An'aam / The Cattle 
7  سوره اعراف 7 Al-A'raaf / The Heights 
8  سوره انفال 8 Al-Anfaal / The Spoils of War 
9  سوره توبه 9 At-Tawba / The Repentance 
10  سوره يونس 10 Yunus / Jonas 
11  سوره هود 11 Hud / Hud 
12  سوره يوسف 12 Yusuf / Joseph 
13  سوره رعد 13 Ar-Ra'd / The Thunder 
14  سوره ابراهيم 14 Ibrahim / Abraham 
15  سوره حجر 15 Al-Hijr / The Rock 
16  سوره نحل 16 An-Nahl / The Bee 
17  سوره اسراء 17 Al-Israa / The Night Journey 
18  سوره كهف 18 Al-Kahf / The Cave 
19  سوره مريم 19 Maryam / Mary 
20  سوره طه 20 Ta-Ha / Ta-ha 
21  سوره انبياء 21 Al-Anbiyaa / The Prophets 
22  سوره حج 22 Al-Hajj / The Pilgrimage 
23  سوره مومنون 23 Al-Muminoon / The Believers 
24  سوره نور 24 An-Noor / The Light 
25  سوره فرقان 25 Al-Furqaan / The Criterion 
26  سوره شعراء 26 Ash-Shu'araa / The Poets 
27  سوره نمل 27 An-Naml / The Ant 
28  سوره قصص 28 Al-Qasas / The Stories 
29  سوره عنكبوت 29 Al-Ankaboot / The Spider 
30  سوره روم 30 Ar-Room / The Romans 
31  سوره لقمان 31 Luqman / Luqman 
32  سوره سجده 32 As-Sajdah / The Prostration 
33  سوره احزاب 33 Al-Ahzaab / The Clans 
34  سوره سبا 34 Saba / Sheba 
35  سوره فاطر 35 Faatir / The Originator 
36  سوره يس 36 Yaseen / Yaseen 
37  سوره صافات 37 As-Saaffaat / Those drawn up in Ranks 
38  سوره ص 38 Saad / Saad 
39  سوره زمر 39 Az-Zumar / The Groups 
40  سوره غافر 40 Al-Ghaafir / The Forgiver 
41  سوره فصلت 41 Fussilat / Explained in detail 
42  سوره شورى 42 Ash-Shura / Consultation 
43  سوره زخرف 43 Az-Zukhruf / Ornaments of gold 
44  سوره دخان 44 Ad-Dukhaan / The Smoke 
45  سوره جاثيه 45 Al-Jaathiya / Crouching 
46  سوره احقاف 46 Al-Ahqaf / The Dunes 
47  سوره محمد 47 Muhammad / Muhammad 
48  سوره فتح 48 Al-Fath / The Victory 
49  سوره حجرات 49 Al-Hujuraat / The Inner Apartments 
50  سوره ق 50 Qaaf / Qaaf 
51  سوره الذاريات 51 Adh-Dhaariyat / The Winnowing Winds 
52  سوره طور 52 At-Tur / The Mount 
53  سوره نجم 53 An-Najm / The Star 
54  سوره قمر 54 Al-Qamar / The Moon 
55  سوره الرحمن 55 Ar-Rahman / The Beneficent 
56  سوره واقعه 56 Al-Waaqia / The Inevitable 
57  سوره حديد 57 Al-Hadid / The Iron 
58  سوره مجادله 58 Al-Mujaadila / The Pleading Woman 
59  سوره حشر 59 Al-Hashr / The Exile 
60  سوره ممتحنه 60 Al-Mumtahana / She that is to be examined 
61  سوره صف 61 As-Saff / The Ranks 
62  سوره جمعه 62 Al-Jumu'a / Friday 
63  سوره منافقون 63 Al-Munafiqun / The Hypocrites 
64  سوره التغابن 64 At-Taghaabun / Mutual Disillusion 
65  سوره طلاق 65 At-Talaq / Divorce 
66  سوره تحريم 66 At-Tahrim / The Prohibition 
67  سوره ملك 67 Al-Mulk / The Sovereignty 
68  سوره قلم 68 Al-Qalam / The Pen 
69  سوره الحاقة 69 Al-Haqqah / The Reality 
70  سوره معارج 70 Al-Ma'arij / The Ascending Stairways 
71  سوره نوح 71 Nuh / Noah 
72  سوره جن 72 Al-Jinn / The Jinn 
73  سوره مزمل 73 Al-Muzzammil / The Enshrouded One 
74  سوره مدثر 74 Al-Muddaththir / The Cloaked one 
75  سوره قيامة 75 Al-Qiyamah / The Resurrection 
76  سوره انسان 76 Al-Insan / Man 
77  سوره مرسلات 77 Al-Mursalat / The Emissaries 
78  سوره نبا 78 An-Naba / The Announcement 
79  سوره نازعات 79 An-Nazi'at / Those who drag forth 
80  سوره عبس 80 Abasa / He frowned 
81  سوره تكوير 81 At-Takwir / The Overthrowing 
82  سوره انفطار 82 Al-Infitar / The Cleaving 
83  سوره مطففين 83 Al-Mutaffifin / Defrauding 
84  سوره انشقاق 84 Al-Inshiqaq / The Splitting Open 
85  سوره بروج 85 Al-Buruj / The Constellations 
86  سوره الطارق 86 At-Tariq / The Morning Star 
87  سوره الأعلى 87 Al-A'la / The Most High 
88  سوره الغاشية 88 Al-Ghaashiya / The Overwhelming 
89  سوره فجر 89 Al-Fajr / The Dawn 
90  سوره بلد 90 Al-Balad / The City 
91  سوره الشمس 91 Ash-Shams / The Sun 
92  سوره الليل 92 Al-Lail / The Night 
93  سوره الضحى 93 Ad-Dhuha / The Morning Hours 
94  سوره انشراح 94 Ash-Sharh / The Consolation 
95  سوره التين 95 At-Tin / The Fig 
96  سوره علق 96 Al-Alaq / The Clot 
97  سوره قدر 97 Al-Qadr / The Power, Fate 
98  سوره بينة 98 Al-Bayyina / The Evidence 
99  سوره الزلزال 99 Az-Zalzala / The Earthquake 
100  سوره العاديات 100 Al-Adiyat / The Chargers 
101  سوره القارعة 101 Al-Qari'a / The Calamity 
102  سوره تكاثر 102 At-Takathur / Competition 
103  سوره العصر 103 Al-Asr / The Declining Day, Epoch 
104  سوره الهمزة 104 Al-Humaza / The Traducer 
105  سوره الفيل 105 Al-Fil / The Elephant 
106  سوره قريش 106 Quraysh / Quraysh 
107  سوره ماعون 107 Al-Ma'un / Almsgiving 
108  سوره كوثر 108 Al-Kawthar / Abundance 
109  سوره كافرون 109 Al-Kafirun / The Disbelievers 
110  سوره نصر 110 An-Nasr / Divine Support 
111  سوره لهب 111 Al-Masad / The Palm Fibre 
112  سوره اخلاص 112 Al-Ikhlas / Sincerity 
113  سوره فلق 113 Al-Falaq / The Dawn 
114  سوره ناس 114 An-Naas / Mankind 

سوره الرحمن

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ
الرَّحْمَٰنُ (١)خداوند مهربان. [[«الرَّحْمَنُ»: مبتدا است و (عَلَّمَ الْقُرْآنَ) در آیه بعدی خبر آن است.]]55:1
عَلَّمَ الْقُرْآنَ (٢)قرآن را یاد داد. [[«عَلَّمَ الْقُرْآنَ»: ترتیب طبیعی: خلق انسان، و تعلیم بیان، و تعلیم قرآن است. ولی از آنجا که بزرگترین نعمت خداوند مهربان، تعلیم قرآن به انسان است، تا انسان بتواند در پرتو قرآن به عبادت بپردازد که خلقت انسان به خاطر آن است، تعلیم قرآن را قبل از مسأله آفرینش انسان و آموزش بیان ذکر فرموده است.]]55:2
خَلَقَ الْإِنْسَانَ (٣)انسان را بیافرید.55:3
عَلَّمَهُ الْبَيَانَ (٤)به او بیان (آنچه در دل است) آموخت. [[«الْبَیَانَ»: سخن گفتن از آنچه در دل است، خواه با زبان، خواه با قلم، و خواه با وسائل دیگر.]]55:4
الشَّمْسُ وَالْقَمَرُ بِحُسْبَانٍ (٥)خورشید و ماه برابر حساب (منظّمی در چرخش و گردش) هستند. [[«حُسْبَانٍ»: حساب. نظم و نظام. مصدر ثلاثی مجردی است همچون غفران و کفران (نگا: انعام / 96). «بِحُسْبَانٍ»: جار و مجرور متعلق به (کَآئِنٌ) یا (مُسْتَقَرٌ) و یا (یَجْرِیَانِ) محذوف است که خبر مبتدا است.]]55:5
وَالنَّجْمُ وَالشَّجَرُ يَسْجُدَانِ (٦)گیاهان و درختان برای خدا سجده می‌کنند و کرنش می‌برند. [[«النَّجْمُ»: روئیدنیهائی که دارای ساقه نباشند. مانند: کدو، خیار ... ستاره. «الشَّجَرُ»: روئیدنیهائی که دارای ساقه باشند. مانند: درختان، غلات. «یَسْجُدَانِ»: منقاد فرمان خدا و تسلیم در برابر قوانین آفرینش هستند و همان مسیری را طی می‌کنند که خدا برای آنها تعیین فرموده است (نگا: حج / 18).]]55:6
وَالسَّمَاءَ رَفَعَهَا وَوَضَعَ الْمِيزَانَ (٧)آسمان را برافراشت، و قوانین و ضوابطی را گذاشت. [[«وَضَعَ»: گذاشت. ایجاد کرد. «الْمِیزَانَ»: قوانین و ضوابط. قواعد و مقررات (نگا: شوری / 17). مراد میزان و معیار و قوانینی است که حاکم بر سراسر عالم هستی است.]]55:7
أَلَّا تَطْغَوْا فِي الْمِيزَانِ (٨)هدف (از ایجاد قوانین و ضوابط در عالم هستی) این است که شما هم (قوانین و ضوابط را در زندگی فردی و اجتماعی خود رعایت کنید و) از (حدّ و مرز) قوانین و ضوابط (مقرّره) تجاوز نکنید. [[«أَلاّ تَطْغَوْا ...»: تا این که شما هم سرکشی و تعدی نکنید. چرا که اساس جهان بر ضوابط و قوانین حساب شده بسیار دقیقی است، و شما نیز بخشی از این عالم عظیم بوده و باید معیار و میزان و نظم و نظام در زندگیتان باشد. «الْمِیزَانَ»: مراد موازین و معاییر زندگی فردی و اجتماعی است.]]55:8
وَأَقِيمُوا الْوَزْنَ بِالْقِسْطِ وَلَا تُخْسِرُوا الْمِيزَانَ (٩)در وزن کردن و برکشیدن (کالاها و در متر کردن و اندازه‌گیری چیزها) دادگرانه رفتار کنید و از ترازو مکاهید (و کم و کاست ندهید و کم‌فروشی نکنید). [[«الْمِیزَانَ»: ترازو. در اینجا میزان و سنجش، به معنی خاص خود مورد نظر است. یعنی در معامله چیزی کم و کسر نگذارند. بعضیها، میزان را در آیه 7 اسم آلت و به معنی وسیله سنجش، و در آیه 8 به معنی مصدری، یعنی وزن کردن، و در آیه 9 به معنی مفعولی، یعنی جنس موزون می‌دانند (نگا: قاسمی، کبیر).]]55:9
وَالْأَرْضَ وَضَعَهَا لِلْأَنَامِ (١٠)خداوند زمین را برای (زندگی) انسانها آفریده است. [[«أَنَام»: مردمان. خلائق.]]55:10
فِيهَا فَاكِهَةٌ وَالنَّخْلُ ذَاتُ الْأَكْمَامِ (١١)در زمین میوه‌های فراوان، و از جمله خرما است که دارای غلاف است. [[«أَکْمَام»: جمع کِمّ، غلاف (نگا: فصّلت / 47). ذکر نخل به صورت جداگانه، ذکر خاص بعد از عام بوده و برای نشان دادن اهمیتی است که در خرما موجود است. میوه درخت نخل در آغاز در غلافی پنهان است، و سپس غلاف می‌شکافد و خوشه خرما به طرز جالبی بیرون می‌ریزد. این غلاف همچون رحم مادر، میوه نخل را در خود پرورش می‌دهد و از آفات حفظ می‌کند، و بعدها غلاف جدا می‌شود و کنار می‌رود.]]55:11
وَالْحَبُّ ذُو الْعَصْفِ وَالرَّيْحَانُ (١٢)و (در زمین) گیاهان خوشبو وجود دارد، و همچنین دانه‌هائی است که در میان پوسته قرار دارند. [[«الْعَصْفِ»: قشر و پوسته. مراد کاه است که علوفه چهارپایان است. «الرَّیْحانُ»: گیاهان خوشبو.]]55:12
فَبِأَيِّ آلَاءِ رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ (١٣)(ای گروه پریها و انسانها!) کدامیک از نعمتهای پروردگارتان را تکذیب و انکار می‌کنید. [[«آلآءِ»: جمع إلْی، نعمتها (نگا: نجم / 55). «تُکَذِّبَانِ»: انکار می‌کنید و نادیده می‌گیرید. مخاطب انس و جن، یعنی ثَقَلَیْن است. یعنی سراپای عالم هستی و از جمله وجود خودتان، نعمتهای خداداد است، کدامیک از آنها را می‌توانید انکار بکنید؟! این همه نعمت چرا باید وسیله شناخت صاحب نعمت نشود، و حس شکرگزاری را در شما برنینگیزد؟! تکرار این آیه در 31 مورد، آهنگ جالبی به سوره داده است. خداوند در مقطعهای مختلف پس از بیان برخی از نعمتهای این جهانی و آن جهانی خود و یادآور شدن گوشه‌ای از سعادت بهشتیان و شقاوت دوزخیان، با ذکر مجدد آیه، به انسانها و پریها بیدار باش و هوشیار باش می‌دهد و ایشان را به یاد آفریدگارشان می‌اندازد و شوق طاعت و بندگی را در دلشان افزون می‌کند.]]55:13
خَلَقَ الْإِنْسَانَ مِنْ صَلْصَالٍ كَالْفَخَّارِ (١٤)خدا انسان را از گِل خشکیده‌ای همچون سفال آفریده است. [[«الإِنسَانَ»: جنس انسان. مراد حضرت آدم است. انسان در آغاز آفرینش خاک بوده (نگا: حج / 5) سپس با آب آمیخته شده است و به صورت گِل در آمده است (نگا: انعام / 2) و بعد به صورت گِل بدبو یا لجن تغییر شکل داده (نگا: حجر / 28) سپس حالت چسپندگی پیدا کرده است (نگا: صافات / 11) و بعد گِل خشکیده و سفال گونه‌ای شده است که این آیه بدان اشاره دارد. اما هر یک از این مراحل چه اندازه طول کشیده است، و این حالتهای انتقالی تحت چه عواملی به وجود آمده است، و نفخه ربّانی یا روح چیست و کی به کالبدش دمیده شده است (نگا: حجر / 29) از حوزه علم بشری خارج و آن را خدا می‌داند و بس. «صَلْصَالٍ»: گِل خشکیده‌ای که با زدن تلنگری به صدا در می‌آید (نگا: حجر / 26 و 27 و 33). «فَخَّارِ»: سفال.]]55:14
وَخَلَقَ الْجَانَّ مِنْ مَارِجٍ مِنْ نَارٍ (١٥)و جن را از زبانه‌ی شعله‌ور آتش خلق نموده است. [[«الْجَآنَّ»: جِنّ. جانّ و جنّ هر دو به یک معنی است (نگا: اسراء / 88، ذاریات / 56، رحمن / 39). «مَارِجٍ»: شعله لرزان و پیچان آتش. زبانه تنوره کش و لرزان آتش. آفرینش جن از چنین آتش شعله‌ور و زبانه‌کش و پیچان، چگونه و به چه شکلی بوده، و چه اندازه طول کشیده است، و این گونه موجودات چگونه می‌زیند و چه سیمائی دارند، دانش بشری بدان پی نبرده است.]]55:15
فَبِأَيِّ آلَاءِ رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ (١٦)(ای گروه پریها و انسانها!) کدامیک از نعمتهای پروردگارتان را تکذیب و انکار می‌نمائید؟!55:16
رَبُّ الْمَشْرِقَيْنِ وَرَبُّ الْمَغْرِبَيْنِ (١٧)او پروردگار مشرقها و پروردگار مغربها است. [[«رَبُّ»: خبر مبتدای محذوف است: هُوَ رَبُّ. «الْمَشْرِقَیْنِ ... الْمَغْرِبَیْنِ»: مراد از دو مشرق و دو مغرب، خاور خورشید و ماه، و باختر خورشید و ماه، و یا این که تنها اشاره به خورشید است که با توجه به حداکثر میل شمالی آفتاب، و میل جنوبی آن، خورشید دو مشرق و دو مغرب عمده دارد. اما باید دانست که خورشید و ماه، و بطور کلی خورشیدها و ماههای متعدد جهان هستی، هر روز از نقطه‌ای طلوع و در نقطه‌ای غروب می‌کنند، و به تعداد روزهای سال، مشرق و مغرب دارند، پس چه بسا مراد از تثنیه مشرق و مغرب، جمع باشد. چرا که در سوره‌های دیگر قرآن مشارق و مغارب آمده است (نگا: اعراف / 137، معارج / 40).]]55:17
فَبِأَيِّ آلَاءِ رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ (١٨)پس کدامیک از نعمتهای پروردگارتان را تکذیب و انکار می‌کنید؟!55:18
مَرَجَ الْبَحْرَيْنِ يَلْتَقِيَانِ (١٩)دو دریای (مختلف شیرین و شور، و گرم و سرد) را در کنار هم روان کرده است و مجاور یکدیگر قرار داده است. [[«مَرَجَ»: سر داده است. حرکت داده است. روان کرده است (نگا: فرقان / 53). «الْبَحْرَیْنِ»: مراد از دو دریا، آبهای شیرین و شور و یا آبهای گرم و سرد رودهای عظیمی است که در سراسر اقیانوسهای جهان جریان دارند (نگا: نمونه) از قبیل گلف استریم (نگا: فاطر / 12). «مَرَجَ الْبَحْرَیْنِ»: دو دریا را به سوی هم سر داده است و در کنار همدیگر روان کرده است. دو دریا را در وقت برخورد، به موج و تکان انداخته تا یکدیگر را دفع کنند و برانند و آمیزه هم نشوند (نگا: التفسیر القرآنی للقرآن).]]55:19
بَيْنَهُمَا بَرْزَخٌ لَا يَبْغِيَانِ (٢٠)امّا در میان آن دو حاجز و مانعی است که نمی‌گذارد یکی با دیگری بیامیزد و سرکشی کند. [[«بَرْزَخٌ»: حاجز. مانع (نگا: فرقان / 53). «لا یَبْغِیَانِ»: بر یکدیگر سرکشی نمی‌کنند و چیره نمی‌شوند. مراد این است که یکی دیگری را در خود فرو نمی‌برد، و آمیخته نمی‌گردند.]]55:20
فَبِأَيِّ آلَاءِ رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ (٢١)پس کدامیک از نعمتهای پروردگار خود را تکذیب می‌کنید و انکار می‌نمائید؟!55:21
يَخْرُجُ مِنْهُمَا اللُّؤْلُؤُ وَالْمَرْجَانُ (٢٢)از آن دو، مروارید و مرجان بیرون می‌آید. [[«لُؤْلُؤ»: مروارید. «مَرْجَان»: بُسَّد، بُسَّدین، گوهر سرخ رنگی که از جانوری دریازی به نام مرجان بدست می‌آید.]]55:22
فَبِأَيِّ آلَاءِ رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ (٢٣)پس کدامیک از نعمتهای پروردگارتان را تکذیب و انکار می‌کنید؟!55:23
وَلَهُ الْجَوَارِ الْمُنْشَآتُ فِي الْبَحْرِ كَالْأَعْلَامِ (٢٤)خدا کشتیهائی ساخته و پرداخته (ی آفریدگان خود به نام انسانها) در دریاها دارد که همسان کوهها هستند. [[«الْجَوَارِی»: جمع جَارِیَة، کشتیها (نگا: شوری / 32، حاقه / 11). یاء آخر آن برای تخفیف حذف شده است. «الْمُنشَآتُ»: کشتیهائی با بادبانها و شراعهای برافراشته. ساخته و پرداخته. مراد ساخته و پرداخته دست انسانها است، و انسانها هم که مخلوق خدایند، از خواص خداداد که در مصالح مختلفی که در کشتیها بکار می‌رود استفاده می‌کنند. «الأعْلامِ»: جمع عَلَم، کوهها.]]55:24
فَبِأَيِّ آلَاءِ رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ (٢٥)پس کدامیک از نعمتهای پروردگار خود را تکذیب می‌کنید و انکار می‌نمائید؟!55:25
كُلُّ مَنْ عَلَيْهَا فَانٍ (٢٦)همه‌ی چیزها و همه‌ی کسانی که بر روی زمین هستند، دستخوش فنا می‌گردند. [[«عَلَیْهَا»: روی زمین. مرجع (ها) واژه (الارض) محذوف است که از سیاق کلام، مفهوم می‌گردد (نگا: نحل / 61). «فَانٍ»: فانی. دستخوش فنا و نابودی. «کُلُّ مَنْ ...»: (نگا: قصص / 88).]]55:26
وَيَبْقَىٰ وَجْهُ رَبِّكَ ذُو الْجَلَالِ وَالْإِكْرَامِ (٢٧)و تنها ذات پروردگار با عظمت و ارجمند تو می‌ماند و بس. [[«وَجْهُ»: رخساره. تسمیه کل به اسم جزء است و مراد (ذات) است.]]55:27
فَبِأَيِّ آلَاءِ رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ (٢٨)پس کدامیک از نعمتهای پروردگارتان را تکذیب می‌کنید و انکار می‌نمائید؟!55:28
يَسْأَلُهُ مَنْ فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ ۚ كُلَّ يَوْمٍ هُوَ فِي شَأْنٍ (٢٩)همه‌ی چیزها و همه‌ی کسانی که در آسمانها و زمینند (به زبان حال یا قال، روزی و نیاز خود را) از خدا درخواست می‌کنند. او پیوسته دست‌اندرکار کاری است. [[«یَسْأَلُهُ»: از او می‌طلبند. نیازمند بدو هستند.. «کُلَّ یَوْمٍ»: مراد هر لحظه و هر وقت، یعنی پیوسته و همیشه است (نگا: آلوسی، صفوة‌التفاسیر، المصحف المیسر). «هُوَ فِی شَأْنٍ»: او به کاری مشغول است. یعنی خدا دنیا را آفریده است و آن را به حال خود رها نساخته است. بلکه پیوسته بر آن نظارت دارد و دست‌اندرکار آفرینش نو و دگرگونی تازه است و متصرف در شؤون آفریده‌های خود است.]]55:29
فَبِأَيِّ آلَاءِ رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ (٣٠)پس کدامیک از نعمتهای پروردگارتان را تکذیب و انکار می‌کنید؟!55:30
سَنَفْرُغُ لَكُمْ أَيُّهَ الثَّقَلَانِ (٣١)ای پریها و انسانها! به حساب شما خواهیم پرداخت. [[«سَنَفْرُغُ لَکُمْ»: به حساب شما خواهیم رسید. به شما خواهیم پرداخت. فَرَغَ لِکَذا: عَمِدَ إِلَیْهِ. «الثَّقَلانِ»: انس و جن. مثنی (ثَقَل) است. هر چیز که برای آن وزن و قدری هست، آن را (ثَقَل) می‌نامند. انس و جن را به جهت بلندی مرتبت و منزلت و عظمت مقام نسبت به پدیده‌های دیگر، و داشتن اختیار نسبی و مسؤولیت شخصی، و بالاخره به خاطر سنگینی معنوی خدادادی، ثَقَلَیْن می‌نامند.]]55:31
فَبِأَيِّ آلَاءِ رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ (٣٢)پس کدامیک از نعمتهای پروردگار خود را انکار و تکذیب می‌کنید؟!55:32
يَا مَعْشَرَ الْجِنِّ وَالْإِنْسِ إِنِ اسْتَطَعْتُمْ أَنْ تَنْفُذُوا مِنْ أَقْطَارِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ فَانْفُذُوا ۚ لَا تَنْفُذُونَ إِلَّا بِسُلْطَانٍ (٣٣)ای گروه پریها و انسانها! اگر می‌توانید از نواحی آسمانها و زمین بگذرید، بگذرید، ولیکن نمی‌توانید بگذرید مگر با قدرت عظیم (مادی و معنوی). [[«مَعْشَرَ»: گروه. دسته. «أَن تَنفُذُوا»: این که عبور کنید و بگذرید. «أَقْطَارِ»: جمع قُطْر، نواحی و جوانب. «سُلْطَانٍ»: قدرت مادی و قوت معنوی. این آیه دارای دو معنی عمده است: الف - آیه ناظر به دنیا، و اشاره به مسافرتهای فضائی بشر است که قرآن شرط آن را داشتن سلطه علمی و صنعتی و قدرت مادی دانسته است. ب - آیه ناظر به رستاخیز، و اشاره به عدم فرار از چنگال عدالت الهی در قیامت است. با توجه به تفسیر دوم، معنی آیه چنین است: ای گروه پریها و انسانها! اگر می‌توانید از چنگال عدالت الهی و مجازات اخروی بگریزید و از گوشه‌ها و کنارهای آسمانها و زمین بگذرید و فرار کنید، تا از دادگاه الهی و عذاب سرمدی اخروی برهید، این کار را بکنید و از نواحی آسمانها و زمین بالا روید و بگذرید تا خویشتن را از کیفر و عذاب خدا قائم و پنهان کنید، و لیکن قادر به چنین کاری نخواهید بود مگر با سلطه مادی و معنوی که چنین چیزی هم برایتان ممکن نیست.]]55:33
فَبِأَيِّ آلَاءِ رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ (٣٤)پس کدامیک از نعمتهای پروردگارتان را تکذیب و انکار می‌کنید؟!55:34
يُرْسَلُ عَلَيْكُمَا شُوَاظٌ مِنْ نَارٍ وَنُحَاسٌ فَلَا تَنْتَصِرَانِ (٣٥)آتش بی‌دود و مِس گداخته به سوی شما روانه می‌گردد و بر سر شما ریخته می‌شود، و شما همدیگر را نمی‌توانید یاری بدهید. [[«شُوَاظٌ»: آتش بی‌دود. زبانه و شعله خالص. چه بسا مراد جرقه‌ها و اشعه‌های کیهانی و شدت حرارت برخورد با اتمسفر زمین و دیگر چیزها باشد که به هنگام سفرهای فضائی بر سر راه سفینه‌ها قرار دارند. «نُحَاسٌ»: دود. شعله آمیخته با دود. آتشِ مِس‌گونه. مِس مذاب یا خود مِس که فلز مشهوری است. چه بسا مراد گدازه‌ها و گازها و اشعه‌های مختلف کیهانی باشد. معنی دیگر آیه: آتش و دود شما را در برمی‌گیرد و در نتیجه نمی‌توانید خویشتن را یاری دهید و از حضور و استقرار در دادگاه قیامت خود را رهائی بخشید.]]55:35
فَبِأَيِّ آلَاءِ رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ (٣٦)پس کدامین نعمت پروردگارتان را تکذیب و انکار می‌کنید؟!55:36
فَإِذَا انْشَقَّتِ السَّمَاءُ فَكَانَتْ وَرْدَةً كَالدِّهَانِ (٣٧)بدانگاه که آسمان شکافته شود، و گلگون گردد همچون روغن گداخته (حوادث هولناکی رخ می‌دهد که به گفتار در نمی‌آید). [[«إِذا»: شرطیه است و جواب آن محذوف است و ممکن است در تقدیر چنین باشد: فَإِذَا انشَقَّتِ السَّمَآءُ فَکَانَتْ وَرْدَةً کَالدِّهَانِ، کَانَ مَا کَانَ مِمَّا لا تُطِیقُهُ قُوَّةُ الْبَیَانِ (نگا: آلوسی). «وَرْدَةً»: گُل سرخ. سرخ تیره. گلرنگ و گلگون. «دِهَان»: روغن داغ. چرم سرخ. برخی آن را جمع (دُهْن) یعنی روغنها گرفته‌اند. وجه شبه این که: آسمان در رنگ یا رنگارنگ بودن، به گُل و روغن مذاب، و یا این که از لحاظ رنگ به گُل، و از لحاظ گداختگی به روغن داغ تشبیه شده است. یعنی آسمان به رنگ سرخ درمی‌آید و همچون روغن داغ و مذاب روان می‌گردد.]]55:37
فَبِأَيِّ آلَاءِ رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ (٣٨)پس کدامین نعمت پروردگارتان را تکذیب و انکار می‌کنید؟!55:38
فَيَوْمَئِذٍ لَا يُسْأَلُ عَنْ ذَنْبِهِ إِنْسٌ وَلَا جَانٌّ (٣٩)در آن روز هیچ پری و انسانی از گناهش پرسش نمی‌گردد (چرا که آن روز زمان تخریب جهان است؛ نه وقت سؤال و پرسش یزدان). [[«لا یُسْأَلُ عَن ذَنبِهِ ...»: یا مراد این است که هنوز وقت پرسش فرا نرسیده است، و یا این که پرسش مهربانانه‌ای در میان نیست تا از طرف بخواهند جبران مافات کند و یا این که عذر تقصیر بیاورد (نگا: قصص / 78) والا از یکایک گناهان پرسیده می‌شود (نگا: حجر / 92، نحل / 56، صافات / 24).]]55:39
فَبِأَيِّ آلَاءِ رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ (٤٠)پس کدامین نعمت پروردگارتان را تکذیب و انکار می‌کنید؟!55:40
يُعْرَفُ الْمُجْرِمُونَ بِسِيمَاهُمْ فَيُؤْخَذُ بِالنَّوَاصِي وَالْأَقْدَامِ (٤١)گناهکاران با قیافه‌هایشان شناخته می‌شوند، و ایشان با سرها و پاها گرفتار می‌گردند. [[«النَّوَاصِی»: جمع نَاصِیَة، جلو سر. پیشانی. کاکل. «الأقْدَامِ»: جمع قَدَم، پاها. «یُؤْخَذُ بِالنَّوَاصِی وَ الأقْدَامِ»: سراپا به غل و زنجیر کشیده می‌شوند. فرشتگان سرهای ایشان را و پاهای آنان را می‌گیرند و کشان کشان با خود می‌برند، و یا به میان دوزخشان می‌اندازند (نگا: علق / 15). «یُؤْخَذُ»: نائب فاعل آن (بِالنَّوَاصِی وَالأقْدَامِ) است، این است که به صورت مفرد آمده است.]]55:41
فَبِأَيِّ آلَاءِ رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ (٤٢)پس کدامیک از نعمتهای پروردگارتان را تکذیب و انکار می‌کنید؟!55:42
هَٰذِهِ جَهَنَّمُ الَّتِي يُكَذِّبُ بِهَا الْمُجْرِمُونَ (٤٣)این همان دوزخی است که گناهکاران پیوسته آن را دروغ می‌نامند و تکذیبش می‌کنند. [[«هذِهِ ...»: مخاطب شخص پیغمبر و به تبع همه مسلمانانند که در دنیا خدا بدیشان می‌فرماید: این همان دوزخی است که. برخی هم مخاطبان را حاضران در محشر می‌دانند و معتقدند که این سخن در قیامت بدیشان گفته می‌شود. این همان دوزخی است که گناهکاران در دنیا پیوسته آن را دروغ می‌نامیدند و تکذیبش می‌کردند.]]55:43
يَطُوفُونَ بَيْنَهَا وَبَيْنَ حَمِيمٍ آنٍ (٤٤)گناهکاران در میان آتش دوزخ و آب بسیار گرم و سوزان در رفت و آمد خواهند بود. [[«حَمِیمٍ»: آب جوشان و سوزانی که از آن به دوزخیان می‌نوشانند (نگا: محمد / 15). «آنٍ»: بسیار داغ و گرم. پرحرارت. آب گرمی که به آخرین درجه حرارت رسیده باشد. از ماده (انی) و صفت (حمیم) است (نگا: غاشیه / 5).]]55:44
فَبِأَيِّ آلَاءِ رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ (٤٥)پس کدامیک از نعمتهای پروردگارتان را تکذیب و انکار می‌کنید؟!55:45
وَلِمَنْ خَافَ مَقَامَ رَبِّهِ جَنَّتَانِ (٤٦)هر کسی که از مقام پروردگار خود بترسد، باغهائی (در بهشت) دارد. [[«مَقَامَ»: جایگاه. مراد منزلت و مرتبت، یعنی عظمت کبریائی الهی است. اسم مکان است. نظارت و مراقبت الهی بر بندگان. مصدر میمی است. «جَنَّتَانِ»: دو باغ. به گمانم مراد تثنیه نیست، بلکه مراد جمع و کثرت است. چرا که در بیش از پنجاه مورد (جَنَّات) به مؤمنان وعده داده شده است (نگا: بقره / 25، آل‌عمران / 15 و 136، نساء / 13 و 57 ...). حتی در آیه 56 همین سوره (فِیهِنَّ) آمده است و ضمیر جمع بکار رفته است.]]55:46
فَبِأَيِّ آلَاءِ رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ (٤٧)پس کدامیک از نعمتهای پروردگار خود را تکذیب و انکار می‌کنید؟!55:47
ذَوَاتَا أَفْنَانٍ (٤٨)باغهائی که دارای انواع درختان پرمیوه، با شاخه‌های ترد و شاداب است. [[«ذَوَاتَا»: در اصل (ذَوَاتَانِ) تثنیه ذات است و نون آن به هنگام اضافه حذف شده است. در تثنیه ذات، ذَاتَانِ و ذَوَاتَانِ درست است (نگا: روح‌المعانی). «أَفْنَانٍ»: جمع فَنّ، انواع و اقسام. یا جمع فَنَن، شاخه‌های ترد و شاداب.]]55:48
فَبِأَيِّ آلَاءِ رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ (٤٩)پس کدامیک ار نعمتهای پروردگار خود را تکذیب و انکار می‌نمائید؟!55:49
فِيهِمَا عَيْنَانِ تَجْرِيَانِ (٥٠)در آنجاها چشمه‌سارانی جاری است. [[«عَیْنَانِ»: دو چشمه. مراد چشمه‌ساران فراوان است (نگا: حجر / 45، دخان / 52، ذاریات / 15، مرسلات / 41).]]55:50
فَبِأَيِّ آلَاءِ رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ (٥١)پس کدامیک از نعمتهای پروردگارتان را تکذیب و انکار می‌کنید؟!55:51
فِيهِمَا مِنْ كُلِّ فَاكِهَةٍ زَوْجَانِ (٥٢)در آنجاها از هر میوه‌ای، انواع و اقسامی موجود است. [[«زَوْجَانِ»: دو صنف. دو نوع. مراد انواع و اقسام میوه‌ها است (نگا: مؤمنون / 19، صافات / 42، مرسلات / 42).]]55:52
فَبِأَيِّ آلَاءِ رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ (٥٣)پس کدامیک از نعمتهای پروردگارتان را تکذیب و انکار می‌کنید؟!55:53
مُتَّكِئِينَ عَلَىٰ فُرُشٍ بَطَائِنُهَا مِنْ إِسْتَبْرَقٍ ۚ وَجَنَى الْجَنَّتَيْنِ دَانٍ (٥٤)بهشتیان بر فرشهائی تکیه می‌زنند و می‌لمند که (چه رسد به رویه‌های آنها) آسترهای آنها از ابریشم ضخیم است. و میوه‌های رسیده‌ی باغهای بهشت نزدیک و در دسترس است. [[«مُتَّکِئِینَ»: تکیه‌زنان. لمیدگان. حال است برای (مَنْ) در آیه 46. «فُرُش»: جمع فِراش، فرشهای گستردنی. «بَطَآئِن»: جمع بِطانَة، آسترها. «إِسْتَبْرَقٍ»: ابریشم ضخیم. «جَنی»: میوه رسیده. «دَانٍ»: نزدیک. در دسترس.]]55:54
فَبِأَيِّ آلَاءِ رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ (٥٥)پس کدامیک از نعمتهای پروردگارتان را تکذیب و انکار می‌کنید؟!55:55
فِيهِنَّ قَاصِرَاتُ الطَّرْفِ لَمْ يَطْمِثْهُنَّ إِنْسٌ قَبْلَهُمْ وَلَا جَانٌّ (٥٦)در باغهای بهشت زنانی هستند که جز به همسران خود عشق نمی‌ورزند و پیش از آنان کسی از انسانها و پریها با ایشان نزدیکی و مقاربت نکرده است. [[«فِیهِنَّ»: در آن باغها. «قَاصِرَاتُ الطَّرْفِ»: (نگا: صافات / 48، ص / 52). «لَمْ یَطْمِثْهُنَّ»: با ایشان مقاربت و نزدیکی نکرده است.]]55:56
فَبِأَيِّ آلَاءِ رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ (٥٧)پس کدامیک از نعمتهای پروردگار خود را تکذیب و انکار می‌کنید؟!55:57
كَأَنَّهُنَّ الْيَاقُوتُ وَالْمَرْجَانُ (٥٨)انگار که آن حوریان، یاقوت و مرجانند. [[«الْیَاقُوتُ وَالْمَرْجَانُ»: یاقوت سنگی است معدنی و معمولاً سرخ رنگ است. مرجان گاه به رنگ سفید است و گاه قرمز و یا رنگهای دیگر. در اینجا ظاهراً نوع سفید منظور است.]]55:58
فَبِأَيِّ آلَاءِ رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ (٥٩)پس کدامیک از نعمتهای پروردگارتان را تکذیب و انکار می‌کنید؟!55:59
هَلْ جَزَاءُ الْإِحْسَانِ إِلَّا الْإِحْسَانُ (٦٠)آیا پاداش نیکی کردن جز نیکی دیدن خواهد بود؟ [[«هَلْ جَزَآءُ ...»: استفهام انکاری است، و این آیه در حقیقت دلیلی برای آیات پیشین است که در آنها از نعمتهای ششگانه بهشتیان سخن رفته است.]]55:60
فَبِأَيِّ آلَاءِ رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ (٦١)پس کدامیک از نعمتهای پروردگارتان را تکذیب و انکار می‌کنید؟!55:61
وَمِنْ دُونِهِمَا جَنَّتَانِ (٦٢)جدای از باغهای پیشین، باغهای دیگری وجود دارد. [[«مِن دُونِهِمَا»: علاوه از دو باغ قبلی. «جَنَّتَانِ»: دو باغ. مراد باغها و باغها است.]]55:62
فَبِأَيِّ آلَاءِ رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ (٦٣)پس کدامیک از نعمتهای پروردگارتان را تکذیب و انکار می‌کنید؟!55:63
مُدْهَامَّتَانِ (٦٤)همه‌ی آن ها کاملاً سرسبز و خرّم هستند (و از شدّت سبزی و شادابی به سیاهی می‌زنند). [[«مُدْهَآمَّتَانِ»: صفت (جَنَّتَانِ): یا خبر مبتدای محذوف بوده و از مصدر (ادهیمام) و از ریشه (دهم) است. بسیار سبز. سبز پررنگی که مایل به سیاهی باشد.]]55:64
فَبِأَيِّ آلَاءِ رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ (٦٥)پس کدامیک از نعمتهای پروردگار خود را انکار و تکذیب می‌کنید؟!55:65
فِيهِمَا عَيْنَانِ نَضَّاخَتَانِ (٦٦)در آن باغها چشمه‌هائی است که قلقل کنان از زمین می‌جوشند. [[«نَضَّاخَتَانِ»: فوران‌کنان. قلقل‌کنان. از ماده (نَضْخ) به معنی فوران آب و جوشش آن از زمین است.]]55:66
فَبِأَيِّ آلَاءِ رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ (٦٧)پس کدامین نعمت از نعمتهای پروردگارتان را انکار و تکذیب می‌کنید؟!55:67
فِيهِمَا فَاكِهَةٌ وَنَخْلٌ وَرُمَّانٌ (٦٨)در آن باغها انواع میوه‌ها و از جمله خرما و انار است. [[«نَخْلٌ»: درخت خرما. ذکر درخت خرما بجای میوه خرما چه بسا از این نظر باشد که درخت خرما علاوه بر میوه‌اش از جهات مختلف مورد استفاده است. «نَخْلٌ وَ رُمَّانٌ»: انتخاب خرما و انار از میان میوه‌های بهشتی به خاطر تنوع این دو و سودهای سرشاری است که در آنها موجود است (نگا: المنتخب. نمونه). ذکر خاص بعد از عام است.]]55:68
فَبِأَيِّ آلَاءِ رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ (٦٩)پس کدامیک از نعمتهای پروردگارتان را تکذیب و انکار می‌نمائید؟!55:69
فِيهِنَّ خَيْرَاتٌ حِسَانٌ (٧٠)در میان باغهای بهشت، زنان خوب و زیبا هستند. [[«خَیْرَاتٌ»: جمع خَیْرَة، خوب و نیک سیرت. «حِسَان»: جمع حَسَنَة، زیبا و قشنگ. یعنی زنان بهشتی حُسن سیرت و حُسن صورت دارند.]]55:70
فَبِأَيِّ آلَاءِ رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ (٧١)پس کدامیک از نعمتهای پروردگار خود را انکار و تکذیب می‌نمائید؟!55:71
حُورٌ مَقْصُورَاتٌ فِي الْخِيَامِ (٧٢)سیاه چشمانی که هرگز از خیمه‌ها بیرون (نمی‌شوند و اینجا و آنجا بدنبال کارهای ناپسند) نمی‌روند. [[«حُورٌ»: جمع حَوْراء، زنان سیاه چشم، «مَقْصُورَاتٌ»: جمع مَقصورة، محدود. مخدَّره و محجَّبه. زنانی که از خانه‌های خود بیرون نمی‌روند و اینجا و آنجا نمی‌پلکند و چشم به نامحرمان نمی‌دوزند. کاخ نشینان (نگا: روح‌البیان، روح‌المعانی). «الْخِیَامِ»: جمع خَیْمَة، خیمه‌ها، بارگاهها (نگا: عنکبوت / 58، زمر / 20).]]55:72
فَبِأَيِّ آلَاءِ رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ (٧٣)پس کدامیک از نعمتهای پروردگار خود را تکذیب و انکار می‌کنید؟!55:73
لَمْ يَطْمِثْهُنَّ إِنْسٌ قَبْلَهُمْ وَلَا جَانٌّ (٧٤)پیش از آنان، کسی از انسانها و پریها با ایشان نزدیکی و مقاربت نکرده است. [[«لَمْ یَطْمِثْهُنَّ»: (نگا: رحمن / 56).]]55:74
فَبِأَيِّ آلَاءِ رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ (٧٥)پس کدامین نعمت از نعمتهای پروردگارتان را تکذیب و انکار می‌کنید؟!55:75
مُتَّكِئِينَ عَلَىٰ رَفْرَفٍ خُضْرٍ وَعَبْقَرِيٍّ حِسَانٍ (٧٦)بهشتیان بر بالشهای نگارین گرانبهای سبز رنگ تکیه می‌زنند، و بر فرشهای منقّش بی‌نظیر بسیار زیبا می‌لمند. [[«رَفْرَفٍ»: اسم جنس جمعی است و مفرد آن رَفْرَفَة است، بالشها، پشتیها، شادروانها. «خُضْرٍ»: جمع أَخْضَر و خَضْراء، سبز رنگ «عَبْقَرِیٍّ»: هر چیز نادر و بی‌نظیر. هر چیزی که از خوبی آن، انسان شگفت زده شود. در اینجا مراد فرشهای گرانبها و منقش، و گستردنیهای رنگارنگ بی‌نظیر و بی‌مانند است. مفرد و مثنی و جمع و مذکر و مؤنث در آن یکسان است. «حِسَانٍ»: (نگا: رحمن / 70).]]55:76
فَبِأَيِّ آلَاءِ رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ (٧٧)پس کدامیک از نعمتهای پروردگار خود را تکذیب و انکار می‌کنید؟!55:77
تَبَارَكَ اسْمُ رَبِّكَ ذِي الْجَلَالِ وَالْإِكْرَامِ (٧٨)نام پروردگار بزرگوار و گرامی تو، چه مبارک نامی است! [[«تَبَارَکَ»: (نگا: اعراف / 54، مؤمنون / 14، فرقان / 1 و 10 و 61).]]55:78